Total search result: 201 (621 milliseconds) |
ارسال یک معنی جدید |
|
|
|
|
Menu
|
English |
Persian |
Menu
|
|
offsets U |
برامدگی یا فرورفتگی هائی که برای دربرگرفتن قسمتهای دیگر ساختمان پیش بینی میشود |
|
|
معنی که میخواستی رو پیدا نکردی؟ برو تو این صفحه تا از دیگرون کمک بگیری.
|
Other Matches |
|
|
antibiotics U |
مادهای که از بعضی موجودات ذره بینی بدست میاید و باعث کشتن میکربهای دیگر میشود |
|
|
antibiotic U |
مادهای که از بعضی موجودات ذره بینی بدست میاید و باعث کشتن میکربهای دیگر میشود |
|
|
metacompilation U |
کامپایل که برای تولید کامپایلر دیگر انجام میشود |
|
|
limit state U |
حالت خاص یک ساختمان که دیگر وفیفه خودرا انجام نمیدهد و یا شرایطی که برای ان طرح شده است جایز نمیباشد |
|
|
in other sectors U |
در قسمتهای دیگر جبهه |
|
|
bridge U |
برامدگی بینی |
|
|
bridged U |
برامدگی بینی |
|
|
bridges U |
برامدگی بینی |
|
|
sectors U |
دیسکی که محلهای شروع شیار آن توسط سوراخهایی یا علامتهای فیزیکی دیگر روی دیسک نشان داده میشود و وقتی که دیسک ساخته میشود تنظیم میشود |
|
|
sector U |
دیسکی که محلهای شروع شیار آن توسط سوراخهایی یا علامتهای فیزیکی دیگر روی دیسک نشان داده میشود و وقتی که دیسک ساخته میشود تنظیم میشود |
|
|
bay U |
حجمی که برای دربرگرفتن چیز بخصوصی در هرهواپیما منظور میگردد |
|
|
baying U |
حجمی که برای دربرگرفتن چیز بخصوصی در هرهواپیما منظور میگردد |
|
|
bays U |
حجمی که برای دربرگرفتن چیز بخصوصی در هرهواپیما منظور میگردد |
|
|
bayed U |
حجمی که برای دربرگرفتن چیز بخصوصی در هرهواپیما منظور میگردد |
|
|
mask U |
یک کلمه ماشینی حاوی الگوئی از بیت ها بایت ها یاکاراکترها که برای استخراج یا گزینش قسمت هایی ازکلمات ماشینی دیگر بکار برده میشود |
|
|
masks U |
یک کلمه ماشینی حاوی الگوئی از بیت ها بایت ها یاکاراکترها که برای استخراج یا گزینش قسمت هایی ازکلمات ماشینی دیگر بکار برده میشود |
|
|
kissing button U |
برامدگی روی زه که درکشیدن کامل کمان با لب کمانگیر مماس میشود |
|
|
faxing U |
مودمی که برای ارسال و دریافت داده فکس از او به ماشین استاندارد فکس استفاده میشود و همان طور که ماشین فکسی که به کامپیوتر دیگر وصل شده باشد |
|
|
faxes U |
مودمی که برای ارسال و دریافت داده فکس از او به ماشین استاندارد فکس استفاده میشود و همان طور که ماشین فکسی که به کامپیوتر دیگر وصل شده باشد |
|
|
fax U |
مودمی که برای ارسال و دریافت داده فکس از او به ماشین استاندارد فکس استفاده میشود و همان طور که ماشین فکسی که به کامپیوتر دیگر وصل شده باشد |
|
|
faxed U |
مودمی که برای ارسال و دریافت داده فکس از او به ماشین استاندارد فکس استفاده میشود و همان طور که ماشین فکسی که به کامپیوتر دیگر وصل شده باشد |
|
|
internal wrenching bolt U |
پیچ فولادی بسیار مقاومی که سر ان دارای فرورفتگی شش گوشی برای جا گرفتن اچارالن میباشد |
|
|
dimple U |
هریک از 633 فرورفتگی کوچک رگی گوی گلف برای کاستن کشش در هوا |
|
|
dimples U |
هریک از 633 فرورفتگی کوچک رگی گوی گلف برای کاستن کشش در هوا |
|
|
chips U |
قطعهای که حاوی مدارهایی برای بررسی آزمایش روی مدارهای دیگر یا قط عات دیگر است |
|
|
chip U |
قطعهای که حاوی مدارهایی برای بررسی آزمایش روی مدارهای دیگر یا قط عات دیگر است |
|
|
cannibalised U |
پیاده کردن قسمتهای دستگاهی برای گذاردن دردستگاه دیگری |
|
|
cannibalizing U |
پیاده کردن قسمتهای دستگاهی برای گذاردن دردستگاه دیگری |
|
|
cannibalized U |
پیاده کردن قسمتهای دستگاهی برای گذاردن دردستگاه دیگری |
|
|
cannibalising U |
پیاده کردن قسمتهای دستگاهی برای گذاردن دردستگاه دیگری |
|
|
cannibalises U |
پیاده کردن قسمتهای دستگاهی برای گذاردن دردستگاه دیگری |
|
|
cannibalize U |
پیاده کردن قسمتهای دستگاهی برای گذاردن دردستگاه دیگری |
|
|
cannibalizes U |
پیاده کردن قسمتهای دستگاهی برای گذاردن دردستگاه دیگری |
|
|
transferring U |
زمانی که دستور انشعاب یا جهش در برنامه اجرا میشود, کنترل به نقط ه دیگر در برنامه منتقل میشود |
|
|
transfer U |
زمانی که دستور انشعاب یا جهش در برنامه اجرا میشود, کنترل به نقط ه دیگر در برنامه منتقل میشود |
|
|
transfers U |
زمانی که دستور انشعاب یا جهش در برنامه اجرا میشود, کنترل به نقط ه دیگر در برنامه منتقل میشود |
|
|
palmtop U |
کامپیوتر شخصی که آن قدر کوچک است که در یک است جا میشود و با دست دیگر پردازش میشود |
|
|
universal U |
آنچه از همه جا اعمال میشود یا در هر جایی استفاده میشود یا برای چندین کار استفاده میشود |
|
|
canton U |
[پایه یا دیگر پیش آمدگیها در ساختمان] |
|
|
fibres U |
که برای ارسال سیگنال نوری روی سافت طولانی استفاده میشود. این نوع فیبر پهنای باند تا حد گیگا بیت در ثانیه دارد و برای شبکههای تلفنی با سافت طولانی استفاده میشود |
|
|
fiber U |
که برای ارسال سیگنال نوری روی سافت طولانی استفاده میشود. این نوع فیبر پهنای باند تا حد گیگا بیت در ثانیه دارد و برای شبکههای تلفنی با سافت طولانی استفاده میشود |
|
|
fibre U |
که برای ارسال سیگنال نوری روی سافت طولانی استفاده میشود. این نوع فیبر پهنای باند تا حد گیگا بیت در ثانیه دارد و برای شبکههای تلفنی با سافت طولانی استفاده میشود |
|
|
conversion U |
وسیلهای که داده را از یک فرمت به فرمت دیگر تبدیل میکند. مناسب برای سیستم دیگر بدون تغییر محتوای |
|
|
conversions U |
وسیلهای که داده را از یک فرمت به فرمت دیگر تبدیل میکند. مناسب برای سیستم دیگر بدون تغییر محتوای |
|
|
references U |
نقط های در زمان که به عنوان مبدا برای زمان بندی هادی دیگر یا اندازه گیریهای دیگر به کار می رود |
|
|
reference U |
نقط های در زمان که به عنوان مبدا برای زمان بندی هادی دیگر یا اندازه گیریهای دیگر به کار می رود |
|
|
station list U |
فهرست قسمتهای پایگاه دفترچه راهنمای قسمتهای مختلف پایگاه |
|
|
QBE U |
زبان ساده برای بازیابی اطلاعات از سیستم مدیریت پایگاه داده ها توسط وارد کردن درخواست با مقادیر مشخص که سپس با پایگاه داده تط بیق میشود و برای بازیابی داده صحیح استفاده میشود |
|
|
scratched U |
حذف یاجابجایی محلی از حافظه برای ایجاد فضا برای داده دیگر |
|
|
scratches U |
حذف یاجابجایی محلی از حافظه برای ایجاد فضا برای داده دیگر |
|
|
scratching U |
حذف یاجابجایی محلی از حافظه برای ایجاد فضا برای داده دیگر |
|
|
scratch U |
حذف یاجابجایی محلی از حافظه برای ایجاد فضا برای داده دیگر |
|
|
plug compatible U |
دستگاه جانبی که نیازمند هیچ گونه تغییر رابط برای اتصال مستقیم به سیستم کامپیوتری یک سازنده دیگر نمیباشدهمساز برای اتصال سازگاری برای اتصال |
|
|
braced U |
گره فشاری که اجزاء دیگر ساختمان را نگهداری یابار انها را تحمل میکنند |
|
|
brace U |
گره فشاری که اجزاء دیگر ساختمان را نگهداری یابار انها را تحمل میکنند |
|
|
invitations U |
عمل پردازنده برای اتصال وسیله دیگر و امکان دادن به آن برای ارسال پیام |
|
|
invitation U |
عمل پردازنده برای اتصال وسیله دیگر و امکان دادن به آن برای ارسال پیام |
|
|
burn down <idiom> U |
کاملا سوختن (معمولابرای ساختمان استفاده میشود) |
|
|
horned scully U |
مانع افقی زیرابی که برای سوراخ کردن بدنه کشتیهاکار گذاشته میشود و معمولابا بتون و تیراهن ساخته میشود |
|
|
working lead U |
بار یا نیرویی که ساختمان یاجزیی از ان هنگام کارکردمعمولی متحمل میشود |
|
|
air brick U |
اجر سوراخدار که در داخل ساختمان جهت عبور هواتعبیه میشود |
|
|
acephalo U |
که با کلمات دیگر ترکیب میشود |
|
|
bilge U |
پایین ترین قسمت ساختمان هواپیما که اب کثافات و دیگرضایعات در ان جمع میشود |
|
|
reset key |
کلیدی روی یک صفحه کامپیوتر که معمولا برای برگرداندن قسمتهای یک کامپیوتر به حالت قبل از اجرا شدن برنامه بکار می رود |
|
|
self- U |
قطعه RAM پوییا با مدار تو کار برای تولید سیگنالهای تنظیم کننده که باعث برگرداندن داده میشود وقتی که برق قط ع میشود با استفاده از باتری پشتیبان |
|
|
knee brace U |
پشت بندی که جهت مقاومت ساختمان درمقابل فشار ناشی از بادبسته میشود |
|
|
write U |
حافظه موقت برای نگهداری داده برای وسیله ذخیره سازی و وقتی که نوشته میشود. |
|
|
writes U |
حافظه موقت برای نگهداری داده برای وسیله ذخیره سازی و وقتی که نوشته میشود. |
|
|
column U |
مجموعهای از حروف که یک زیر دیگر چاپ میشود |
|
|
columns U |
مجموعهای از حروف که یک زیر دیگر چاپ میشود |
|
|
building system U |
اصول ساختمان طرز ساختمان نظم و ترتیب ساختمان |
|
|
template U |
دستوری که باعث تنظیم توابع یا دستورات دیگر میشود |
|
|
templates U |
دستوری که باعث تنظیم توابع یا دستورات دیگر میشود |
|
|
What films are they showing at this cinema ( theatra house ) ? U |
این سینما چه فیلم هائی رانشان می دهد ؟ |
|
|
cruelty U |
عقلا" قابل پیش بینی باشد . این چنین رفتاری معمولا" باعث صدورحکم طلاق میشود |
|
|
asynchronous U |
انتقال داده بین دو وسیله که بدون هر گونه سیگنال زمانی قابل پیش بینی انجام میشود |
|
|
augend U |
عددی که عدد دیگر به آن اضافه میشود تا حاصل بدست آید |
|
|
switched U |
شروع به استفاده از وسیله دیگر وقتی که اولی خراب میشود |
|
|
switch U |
شروع به استفاده از وسیله دیگر وقتی که اولی خراب میشود |
|
|
fraction U |
که به صورت یک شکل زیر دیگر بیان میشود مثل bc1 |
|
|
switches U |
شروع به استفاده از وسیله دیگر وقتی که اولی خراب میشود |
|
|
fractions U |
که به صورت یک شکل زیر دیگر بیان میشود مثل bc1 |
|
|
HTML U |
مجموعهای از کدهای مخصوص که نحوه و نوعی که برای نمایش متن به کار می رود نشان میدهد و امکان ارتباط از طریق کلمات خاص درون متن به بخشهای دیگر متن یا متنهای دیگر میدهد |
|
|
papillary U |
مانند برامدگی دارای برامدگی |
|
|
outsource U |
به کار گرفتن شرکت دیگر برای مدیریت و تامین شبکه برای شرکت شی |
|
|
warehousing system U |
روشی که به موجب ان کالاهای وارداتی بدون پرداخت حقوق و عوارض گمرکی به مملکت وارد و انبار میشود و این عوارض درموقع عرضه برای فروش اخذ میشود |
|
|
drop down menu U |
منویی که زیر عنوان منور دیگر در هنگام انتخاب فاهر میشود |
|
|
lead U |
پایی که در پرش از روی مانع زودتر از پای دیگر بلند میشود |
|
|
reference junction U |
اتصالی در سیستم ترموکوپل که دمای اتصال دیگر نسبت به ان سنجیده میشود |
|
|
leads U |
پایی که در پرش از روی مانع زودتر از پای دیگر بلند میشود |
|
|
for next loop U |
حلقه یا تابعی که تکرار میشود تا وقتی که شرط دیگر صدق نکند |
|
|
cost indexes U |
ضریب افزایش یا کاهش هزینه هائی که قبلا تعیین شده |
|
|
record prices U |
بهترین نرخ هائی که تاکنون یاد داشت یا ثبت شده |
|
|
offensive weapon U |
در CL به هر نوع وسیلهای اطلاق میشود که برای ازار بدنی ساخته یاتغییر داده شده باشد یا حامل ان را برای این منظور حمل کند |
|
|
shut up <idiom> U |
بستن دروپنجره ساختمان برای مدتی |
|
|
sail U |
سطح تختی که متوجه خورشید یا اجسام سماوی دیگر میباشد و به فضاپیمامتصل میشود |
|
|
sailings U |
سطح تختی که متوجه خورشید یا اجسام سماوی دیگر میباشد و به فضاپیمامتصل میشود |
|
|
sailed U |
سطح تختی که متوجه خورشید یا اجسام سماوی دیگر میباشد و به فضاپیمامتصل میشود |
|
|
asynchronous computer U |
نوعی از کامپیوتر که در ان هر عمل در نتیجه سیگنالی که از تکمیل عمل قبلی حاصل میشود و یا در اثر اعلام امادگی وسیله لازم برای عمل بعدی اغاز میشود کامپیوترناهمگام |
|
|
jump instruction U |
موقعتی که پردازنده به بخش دیگر برنامه هدایت میشود در صورتی که شرط برقرار باشد |
|
|
billiard point U |
در بازی بیلیارد انگلیسی 2امتیاز برای کارامبول و 3امتیاز برای کیسه انداختن در بازی امریکایی 1 امتیازبرای کارامبول و امتیازهای دیگر برای کیسه انداختن |
|
|
inward looking development policies U |
سیاستهای توسعه "درون نگر " سیاست هائی است که بر خود اتکائی اقتصادی |
|
|
flare dud U |
گلوله اتمی که در ارتفاع بیش از ارتفاع پیش بینی شده منفجر میشود |
|
|
vetoed U |
حق و اختیاریک ارگان دولتی برای منع یابی اثر کردن تصمیم یک ارگان دیگر حقی است که اعضادائمی شورای امنیت سازمان ملل متحد برای نفی تصمیمات ان دارند |
|
|
veto U |
حق و اختیاریک ارگان دولتی برای منع یابی اثر کردن تصمیم یک ارگان دیگر حقی است که اعضادائمی شورای امنیت سازمان ملل متحد برای نفی تصمیمات ان دارند |
|
|
vetoes U |
حق و اختیاریک ارگان دولتی برای منع یابی اثر کردن تصمیم یک ارگان دیگر حقی است که اعضادائمی شورای امنیت سازمان ملل متحد برای نفی تصمیمات ان دارند |
|
|
vetoing U |
حق و اختیاریک ارگان دولتی برای منع یابی اثر کردن تصمیم یک ارگان دیگر حقی است که اعضادائمی شورای امنیت سازمان ملل متحد برای نفی تصمیمات ان دارند |
|
|
ground landlord U |
کسی که زمینی را برای ساختمان کردن اجاره میدهد |
|
|
covering letter U |
نامه یایادداشتی که همراه اسنادفرستاده میشود و در ان دلیل ارسال اسناد و مطالب دیگر درج میگردد |
|
|
covering letters U |
نامه یایادداشتی که همراه اسنادفرستاده میشود و در ان دلیل ارسال اسناد و مطالب دیگر درج میگردد |
|
|
stereogram U |
یک زوج عکس استریوسکوپی توجیه شده برای برجسته بینی |
|
|
intercept point U |
نقطه پیش بینی شده برای اجرای رهگیری هوایی |
|
|
passing place U |
محل پیش بینی شده برای تلاقی در راههای شوسهای |
|
|
TCP/IP U |
پروتکل ارسال داده در شبکه ها وسیستمهای ارتباطی . اغلب در شبکههای مبتنی برUnix استفاده میشود این پروتکل برای تمام ارتباط تحت کنترل مرکز استفاده میشود |
|
|
flippy U |
دیسک دو لبه که در درایو تک لبه استفاده شود. بنابراین برای خواندن طرف دیگر برای جابجا شود |
|
|
outline assembly drawing U |
نقشه کلی ساختمان نقشه ایکه تصویر کلی ساختمان را نشان میدهد وجزئیات ساختمان روی ان پیاده نشده است |
|
|
notification U |
عملی است که دولتی برای اگاه ساختن دولت دیگر برای اطلاع از مسئله مهمی انجام میدهد و هدف از این عمل ان است که طرف از مسیله مذکور قانونا"مطلع تلقی شود |
|
|
wet wing U |
بالی که ساختمان تشکیل انتگرال تانک برای سوخت میدهد |
|
|
blockhouse U |
ساختمان محکمی نزدیک سکوی پرتاب برای محافظت پرسنل |
|
|
drives U |
حرفی که نشان دهنده درایو دیسکی است که در حال حاضر استفاده میشود.A , B برای فلاپی دیسک و C برای دیسک سخت در کامپیوتر شخصی |
|
|
drive U |
حرفی که نشان دهنده درایو دیسکی است که در حال حاضر استفاده میشود.A , B برای فلاپی دیسک و C برای دیسک سخت در کامپیوتر شخصی |
|
|
crosstalk U |
سیگنالهی ناخواسته درمجموعهای از مدارات ارتباطی یا کامپیوتری که ازوجود ترافیک در کانالهای دیگر یا از تداخل ناشی میشود |
|
|
holding pattern U |
کنترل هواپیما برای پرواز دریک مسیر پیش بینی شده |
|
|
Viewdata U |
سیستم محاورهای برای ارسال متن یا گرافیک ازپایگاه داده به ترمینال کاربر به وسیله خط وط تلفن . که باعث ایجاد امکاناتی برای بازیابی اطلاعات , تراکنش ها , تحصیلات , بازی ها و خلاقیت میشود |
|
|
visiting correspondent U |
نماینده بازدید کننده مجاز نماینده مجاز رسانههای گروهی برای بازدید از صحنه عملیات یا قسمتهای ارتشی |
|
|
design maximum weight U |
حداکثر وزن محاسبه شدهای برای اعمال تنش به ساختمان هواپیما |
|
|
share U |
سیستمی که یک وسیله جانبی یا رسانه ذخیره سازی پشتیبان یا منابع دیگر توسط چندین کاربر استفاده میشود |
|
|
shared U |
سیستمی که یک وسیله جانبی یا رسانه ذخیره سازی پشتیبان یا منابع دیگر توسط چندین کاربر استفاده میشود |
|
|
shares U |
سیستمی که یک وسیله جانبی یا رسانه ذخیره سازی پشتیبان یا منابع دیگر توسط چندین کاربر استفاده میشود |
|
|
snuggled U |
دربرگرفتن |
|
|
enclasp U |
دربرگرفتن |
|
|
snuggles U |
دربرگرفتن |
|
|
run away with <idiom> U |
دربرگرفتن |
|
|
twine U |
دربرگرفتن |
|
|
twined U |
دربرگرفتن |
|
|
twines U |
دربرگرفتن |
|
|
twining U |
دربرگرفتن |
|
|
snuggling U |
دربرگرفتن |
|
|
snuggle U |
دربرگرفتن |
|
|
BNC connector U |
متصل کننده فلزی استوانهای شکل با هسته مسی که در انتهای کابل Coaxial قرار دارد و برای اتصال کابل ها به هم اسفاده میشود و با فشار دادن و چرخاندن استوانه فلزی دور دو سوزن قفل کنند و و صل میشود |
|
|
to have done U |
برای کسی [دیگر] انجام دادن |
|
|
other things being equal U |
اگر برای چیزهای دیگر نباشد |
|
|
sags U |
ترک یارگیری برای مهارحریف دیگر |
|
|
sagged U |
ترک یارگیری برای مهارحریف دیگر |
|
|
sag U |
ترک یارگیری برای مهارحریف دیگر |
|
|
cross assembler U |
ترجمه برنامه اسمبلر برای یک کامپیوتر دیگر |
|
|
raise a fuss <idiom> U |
قول برای تکرار دعوت درتاریخی دیگر |
|
|
reentrant subroutine U |
زیرروالی که فقط یک نسخه ازان در حافظه اصلی قرار می گیرد و تگسط چندین برنامه دیگر به طور مشترک استفاده میشود |
|
|
quotation marks U |
کاماس برعکس , که در ابتدا و انتهای متن چاپ گرفتنی ایجاد میشود تا مشخس شود از منبع دیگر جدا شده است |
|
|
design landing weight U |
حداکثر وزن پیش بینی شده هنگام فرود هواپیما برای استفاده در محاسبات طراحی |
|
|
dragged U |
به نشانه برنامه دیگر که باعث شروع این برنامه و درج داده میشود |
|
|
drag U |
به نشانه برنامه دیگر که باعث شروع این برنامه و درج داده میشود |
|
|
drags U |
به نشانه برنامه دیگر که باعث شروع این برنامه و درج داده میشود |
|
|
enfolds U |
دربرگرفتن دراغوش گرفتن |
|
|
enfolded U |
دربرگرفتن دراغوش گرفتن |
|
|
enfold U |
دربرگرفتن دراغوش گرفتن |
|
|
enfolding U |
دربرگرفتن دراغوش گرفتن |
|
|
encompassing U |
شامل بودن دربرگرفتن |
|
|
encompasses U |
شامل بودن دربرگرفتن |
|
|
encompassed U |
شامل بودن دربرگرفتن |
|
|
encompass U |
شامل بودن دربرگرفتن |
|
|
wordprocessing U |
شرکت متخصص در پردازش کلمات برای شرکتهای دیگر |
|
|
modulo arithmetic U |
شاخهای از ریاضی که از باقی ماندن عدد وقتی بر عدد دیگر تقسیم میشود استفاده میکند |
|
|
background processing U |
کار با حق تقدم پایین که وقتی اجرا میشود که دیگر کاری با حق تقدم از آن بیشتر موجود نباشد |
|
|
bridged U |
استفاده از پل برای انتقال برنامه ها فایلهای داده و... به سیستم دیگر |
|
|
reference U |
مقدار نقط ه شروع برای مقادیر دیگر , معمولاگ صفر |
|
|
bridge U |
استفاده از پل برای انتقال برنامه ها فایلهای داده و... به سیستم دیگر |
|
|
telephone U |
ماشین برای صحبت کردن با کسی یا اتباط با کامپیوتر دیگر |
|
|
rain check <idiom> |
رد کردن درخواستی برای یک تاریخ معین و موکول آن به زمان دیگر |
|
|
motherboard U |
که حاوی بیشتر قط عات و اتصالات برای تختههای دیگر است |
|
|
pilot engine U |
ماشینی که راه را برای ماشین دیگر صاف و اماده میسازد |
|
|
decoy U |
طعمه یا دام یا توری برای گرفتن اردک و مرغان دیگر |
|
|
decoys U |
طعمه یا دام یا توری برای گرفتن اردک و مرغان دیگر |
|
|
decoying U |
طعمه یا دام یا توری برای گرفتن اردک و مرغان دیگر |
|
|
telephoning U |
ماشین برای صحبت کردن با کسی یا اتباط با کامپیوتر دیگر |
|
|
decoyed U |
طعمه یا دام یا توری برای گرفتن اردک و مرغان دیگر |
|
|
telephones U |
ماشین برای صحبت کردن با کسی یا اتباط با کامپیوتر دیگر |
|
|
gimbals U |
اسبابی که برای ترازنگاهداشتن قطب نماوچیزهای دیگر در دریا بکارمیرود |
|
|
telephoned U |
ماشین برای صحبت کردن با کسی یا اتباط با کامپیوتر دیگر |
|
|
I'm doing it on my own account, not for anyone else. U |
این را من فقط بابت خودم میکنم و نه برای کسی دیگر. |
|
|
references U |
مقدار نقط ه شروع برای مقادیر دیگر , معمولاگ صفر |
|
|
bridges U |
استفاده از پل برای انتقال برنامه ها فایلهای داده و... به سیستم دیگر |
|
|
helical wave guide U |
لوله فلزی که از فیبرهای نازک شیشهای و سیم هائی که توانایی انتقال هزاران پیام در خطوط مخابراتی رادارند تشکیل شده است |
|
|
daisy chain U |
باسهای ارتباطی که یک وسیله را به دیگری متصل میکند و هر وسیله میتواند داده را که به ماشین دیگر منتقل میشود دریافت |
|
|
pug nosed U |
دارای بینی کوتاه وسر بالا پهن بینی |
|
|
snub nosed U |
دارای بینی کوتاه وسر بالا پهن بینی |
|
|
snub-nosed U |
دارای بینی کوتاه وسر بالا پهن بینی |
|
|
spanning U |
فاصله بین سوراخ گوی بولینگ برای شست و انگشتان دیگر |
|
|
spans U |
فاصله بین سوراخ گوی بولینگ برای شست و انگشتان دیگر |
|
|
gimbal ring U |
اسبابی که برای ترازنگاهداشتن قطب نما وچیزهای دیگر در دریا بکارمیرود |
|
|
nomogram U |
سیستم گرافیکی برای حل یک مقدا رکه از دوتای دیگر آمده است |
|
|
nomograph U |
سیستم گرافیکی برای حل یک مقدا رکه از دوتای دیگر آمده است |
|
|
bypassing U |
روش متفاوتی برای یک عنصر یا وسیله به طوری که دیگر استفاده نشود |
|
|
bypassed U |
روش متفاوتی برای یک عنصر یا وسیله به طوری که دیگر استفاده نشود |
|
|
span U |
فاصله بین سوراخ گوی بولینگ برای شست و انگشتان دیگر |
|
|
spanned U |
فاصله بین سوراخ گوی بولینگ برای شست و انگشتان دیگر |
|
|
entrymate U |
اسب شرکت کننده همزمان بااسب دیگر برای شرط بندی |
|
|
bypasses U |
روش متفاوتی برای یک عنصر یا وسیله به طوری که دیگر استفاده نشود |
|
|
bypass U |
روش متفاوتی برای یک عنصر یا وسیله به طوری که دیگر استفاده نشود |
|
|
structures U |
زبان برنامه نویسی پایگاه داده ساده و متداول که برای تولید پاسخ برای بازیابی داده از پایگاه داده ها استفاده میشود |
|